چه دیده ها که دوخته به در شده ؛ نیامدی
چه عمرها ز دوریت به سر شده ؛ نیامدی
چه روزها که تا به شب نام تو برده شد به لب
چه چشمها که از غم تو تر شده ؛ نیامدی
شنیده بودم از کسی که با بهار می رسی
ببین که از بهار هم خبر شد و نیامدی
بیا ببین در این جهان امام خوب و مهربان
اسیر فتنه ی زمان بشر شد و نیامدی
تمام غصه ام همین شده که گویم این چنین
و امشبم بدون تو سحر شد و نیامدی
صبا به یار آشنا بگو که شاعر شما
ز دوری رخ تو خون جگر شد و نیامدی
از این زمانه خسته ام بیا که دلشکسته ام
به حق مادری که منتظر شد و نیامدی
------------
http://entezaresabz-313.blogfa.com/post/5
------------
:: موضوعات مرتبط:
اشعار درباره امام مهدی عج ,
,
:: بازدید از این مطلب : 291
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0